ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
یادداشتی از "عسل بدیعی"؛
تنها یادگاری بازیگر سینمای ایران در سال 92
"غزل بدیعی" خواهر "عسل بدیعی" یادگاری که از این بازیگر به جای مانده بود برای مردم و هنرمندان در روز تشییع جنازه وی قرائت کرد.
به نام خدا
سال 92 شد و این گذر عمر چیزی است که قسمت همه ما می شود 36 سالمه و 30 دهه گذشت با گذری بسیار 6 سال در رکود بودم، و من فسفر اما سرخوشم همانگونه که بودم حال میتوانم مسلط باشم و ضعف درونی ام رنگ گرفته.
پسری دارم گنجینه عشق و خانواده ای مثل گوهرناب و دنیایی که هر روزش واقعه است حال انرژی خفته ای دارم برای ورود به مرحله دیگر که تمام توانم را امسال برای شگفتی آفرینی خواهم گذاشت و کاری میکنم که پسرم دانیال، خانواده و دوستانم به من افتخار کنند میدانم که امسال سال من است و پروژه های بسیاری به من پیشنهاد خواهد شد.
ادامه مطلب ...
با توام ای لنگر تسکین!
ای تکانهای دل، ای آرامش ساحل!
با توام ای نور! ای منشور! ای تمام طیف های آفتابی!
ای کبود ارغوانی! ای بنفشایی!
با توام ای شور! ای دلشوره شیرین!
با توام ای شادی غمگین!
با توام ای غم! غم مبهم!
ای نمیدانم...!
هر چی هستی باش.
اما کاش...! نه ...! جز اینم آرزویی نیست...!
هر چه هستی باش، اما باش...!...!
با توام ای لنگر تسکین!
ای تکانهای دل، ای آرامش ساحل!
با توام ای نور! ای منشور! ای تمام طیف های آفتابی!
ای کبود ارغوانی! ای بنفشایی!
با توام ای شور! ای دلشوره شیرین!
با توام ای شادی غمگین!
با توام ای غم! غم مبهم!
ای نمیدانم...!
هر چی هستی باش.
اما کاش...! نه ...! جز اینم آرزویی نیست...!
هر چه هستی باش، اما باش...!...!